- قیاس گرفتن (فَ دَ)
قیاس کردن. مقایسه کردن. سنجیدن. اندازه گرفتن:
قیاس از درختان بستان چه گیری
ببین شاخ و بیخ درختان دانا.
خاقانی.
ز تاریخها چون گرفتم قیاس
هم از نامۀ مرد ایزدشناس.
نظامی.
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر.
مولوی
قیاس از درختان بستان چه گیری
ببین شاخ و بیخ درختان دانا.
خاقانی.
ز تاریخها چون گرفتم قیاس
هم از نامۀ مرد ایزدشناس.
نظامی.
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن شیر شیر.
مولوی
